پیک خبری 18، پیک بی خبری

1397/10/23 تعداد بازدید: 1296
print

پیک بی خبری (در لا به لای اسناد)

 

"سنگ معدن چاه سرب طبس"

 

توسط: نسترن شجاعی کاوه

از سابقه معدن کاری در ایران چه میدانیم؟ بیش‌ترین اطلاعات ما از یک معدن قدیمی به سابقه اکتشاف و بهره‌برداری آن بر می‌گردد. اگر به عنوان مثال معادن متروکه سرب و روی چاه سرب و نای بند در حوالی طبس را در اینترنت جستجو کنیم، اطلاعاتی اندک و ناقص، به گمان در مورد میزان و یا سال‌های بهره‌برداری آن‌ها خواهیم یافت. نبود اطلاعات مدون و مستند در ارتباط با این معادن و شاید دیگر معادن قدیمی ایران، سبب می‌شود که ندانیم چه کسانی در این معادن کار کرده‌اند، چه میزان حقوق دریافت نموده و چه نیازهایی داشته‌اند. در اتفاقی خوش‌آیند مدارکی به سامانه مستندات علوم زمین مشهد اهدا شده که می‌تواند اندکی از این پرسش‌ها را پاسخ دهد. مدارک به دست آمده مربوط به سال‌های 1333 تا 1346 می‌باشند. البته گویند که معدن چاه سرب از سال 1330 فعال بوده و زمانی 400 نفر در آن مشغول به کار بوده‌اند. این مدارک که رسید حقوق‌های دریافتی کارگران، از کوه بر، سنگجور، خاک کش و شوفر (راننده) را در بر می‌گیرد، نشان می‌دهد که افزون بر مردان، زنان و کودکان نیز با دستمزدی کمتر، در آنجا مشغول به کار بوده‌اند. در بین این مدارک نامه‌هایی است که به نظر می‌رسد توسط مباشر روستاهای منطقه برای رئیس معدن نوشته شده و از آن چنین بر می‌آید که کارگران بیشتر از روستاهای نایبند و حلوان بوده‌اند و کار کردن در این معادن سبب بیماری آن‌ها شده که پس از بازگشت به روستا "بیمار و بی‌حال در خانه بستری" گشته‌اند. مباشر روستا در نامه‌ای خوش‌خط و پر از تعارفات معمول آن روزگار، ضمن تشریح اوضاع کارگران بازگشته از معدن، سبب  امتناع دیگر روستاییان از کار در معدن را چنین بیان می‌کند "مردم می‌گویند این مرض از خاک معدن می‌جوشد". از این رو قول می‌دهد که کارگرانی را از روستای پیستان (به احتمال همان که امروزه پی‌استان نوشته می‌شود) به معدن بفرستد. ولی در نامه‌ای دیگر از این‌که پی‌استانی‌ها نیز حاضر به کار نشدند پوزش می‌طلبد. این که این بیماری چه بوده است مشخص نیست، ولی نکته جالب توجه اینست که مردم هوشمندانه کانسنگ معدن را مسبب بیماری خود می دانسته‌اند.
مطالعه این مدارک بسیار جالبست. بیشتر از این رو که نظم و نسخ حاکم بر کار را در حدود شصت سال پیش نشان می‌دهد. وجود قبض‌های حقوق با کسر حق بیمه و خواربار همراه با اثر انگشت یا امضای کارگران، تنظیم بارنامه‌های دقیق با قید محل ارسال و تحویل، نام فرستنده و گیرنده و نوع ماده معدنی (سنگ سرب درجه یک) به ایستگاه راه آهن سبزوار (برای حمل به کجا؟)، فراهم کردن حداقل امکانات دارویی روز (در بین اقلام درخواستی آقای قربانی رئیس معدن چاه سرب که به معدن ارسال شده، افزون بر اسباب و لوازم کار و خوراک، اقلام دارویی مانند پماد چشم، پماد زخم، تنتورید، مرکورکرم خشک و پماد اکتیول دیده می‌شود.) و نیز رسید حقوق کارگران کارخانه. گویا شرکت سهامی معادن کوهستان افزون بر معادن نای بند و چاه سرب، مالک کارخانه‌ای هم بوده است. با مطالعه این ورق‌های گاه نیمه پوسیده و رنگ و رو رفته که در اتاقی نیمه ویرانه و نمور در معدن متروکه چاه سرب پیدا شده، زنان، مردان و کودکانی که در معدن به کارهای مختلف مشغولند در نظرم مجسم می‌شوند. با توجه به وجود نام دقیق کارگران در رسیدهای موجود، نیرویی مرا به سمت روستاهای آن حوالی می‌کشاند شاید که نشانی از کارگران یا خانواده و خویشانشان جستجو کنم. شاید روزی...
با سپاس از آقایان دکتر علیرضا مظلومی و دکتر جعفر طاهری که 122 برگ از این گونه مدارک به موزه علوم زمین اهدا نمودند.

 

 

پیام ها:

loader
لینک های تصویری