بررسی تاثیرات زیست محیطی کانسار طلای خونیک بر خاک های منطقه (جنوب غرب بیرجند)
Evaluation the Environmental Impact of Khunik Gold Deposit on Soils (South west of Birjand)
گرایش:زمین شناسی زیست محیطی
نویسنده:ظفری مقدم، ملیحه
دانشگاه:دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
سال انتشار:1395
چکیده
گستره خونیک در فاصله 106 کیلومتری جنوب غربی بیرجند قرار گرفته است و از طریق مطالعات
ژئوشیمیایی آبراهه ای و کانی سنگین توسط سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، به عنوان یکی از اولویت های اکتشافی برای طلا معرفی شده است. واحدهای زمین شناسی منطقه شامل آندزیت، توف و میکرودیوریت می باشد . دگرسانی آرژیلیک، آلونیت و پروپلیتیک در اطراف کوه خونیک، محل تمرکز کانی سازی، گسترش یافته است که حضور این دگرسانی ها، مشابه سیستم های طلای اپی ترمال بوده و وجود این نوع کانی سازی را در این منطقه محتمل می سازد. مطالعات کانی سازی در منطقه خونیک حاکی از ارتباط طلا با کانی زایی سولفیدی است و طلا به صورت آزاد مشاهده نمی شود. کانی های فلزی اولیه موجود عمدتا شامل پیریت و به مقدار محدود کالکوپیریت، تتراهدریت و گالن می باشد. در این تحقیق سعی شد با توجه به ویژگی های زمین شناسی، ژئوشیمیایی و کانی سازی، آلودگی منابع خاک و آب منطقه مورد بررسی قرار گرفته و اثرات لیتولوژی و فرآیندهای مختلف کانه زایی بر اینگونه منابع زیستی در منطقه مورد ارزیابی قرار گیرد. نمونه برداری از خاک ها و آب های زیرزمینی
منطقه منطبق بر استانداردهای جهانی انجام و نمونه های خاک و آب زیرزمینی جهت آنالیز عناصر
سنگین به روش ICP-MS به آزمایشگاه ACME کانادا ارسال گردید. همچنین نمونه های آب زیرزمینی
برای اندازه گیری کاتیون ها و آنیون ها به آزمایشگاه آب و خاک بیرجند تحویل گردید. نتایج آنالیزها با
استفاده از شاخص های آلودگی خاک و آب بررسی و نیز با استانداردهای جهانی مقایسه گردید. نتایج
بررسی فلزات سنگین Ag ، As ، Sb ، Pb ، Cu ، Zn ، Cd ، Se ، Hg و Sn در نمونه های خاک با استفاده از فاکتور غنی شدگی، شاخص زمین انباشت، فاکتور آلودگی، درجه آلودگی اصلاح شده و شاخص بار
آلودگی، حاکی از آلودگی خاک به عناصر طلا، نقره، آنتیموان و سرب در محل تمرکز کانی سازی و نیز
روستای برزاج است. همچنین خصوصیات فیزیکوشیمیایی نمونه های آب زیرزمینی با استانداردها
مقایسه و غلظت فلزات سنگین As ، Ba ، Cd ، Cu ، Se ، Cr ، Pb ، Sb ، Sn و Zn با استفاده از شاخص
فلزی و شاخص آلودگی فلزات سنگین محاسبه گردید. مقایسه نتایج با استانداردهای جهانی نشان داد که نمونه های آب زیرزمینی منطقه از نظر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و غلظت فلز سنگین سرب در
وضعیت ناسالم برای شرب و قابل استفاده تا نامناسب برای کشاورزی قرار دارند.
کلمات کلیدی
خونیک، بیرجند، طلا، فلزات سنگین، آلودگی، خاک، آب زیرزمینی
Abstract
Khunik area is located at a distance about 106 km southwest of Birjand and Geolgical survey of Iran introduced that by means of geochemical stream and heavy mineral studies for gold as a second priority for exploration. Geological units are including andesite, tuff and microdiorit. Argillic, alunite and propylitic alterations around Khunik mount, the concentration of mineralization, has been expanded which is similar to epithermal gold systems and makes possible the existence of this type of mineralization in this area. Mineralization studies suggest that gold mineralization in the Khunik area is sulfide type and gold doesn’t found pure. Primary metallic minerals are including pyrite, chalcopyrite, tetrahedrite and galena. In this study, was tried to study soil and water resources contamination according to the characteristics of geology, geochemistry and mineralization of the region and the effects of lithology and mineralization processes in the region were evaluated on these biological resources. Sampling of soil and groundwater in accordance with international standards and samples of soil and groundwater for analysis of heavy elements by ICP-MS was sent to the ACME laboratory of Canada. The groundwater samples were delivered to the in soil and water laboratory of Birjand for measuring of cations and anions. Analysis of soil and water were studied using pollution indices and were compared with international standards. The results of heavy metals (Ag, As, Sb, Pb, Cu, Zn, Cd, Se, Hg and Sn) study in soil samples using enrichment factors, geo-accumulation index, contamination factor, the degree of modified contamination and pollution load index, indicate contamination of soil to the elements gold, silver, antimony and lead in mineralization concentration and Brzaj village. The physicochemical characteristics of groundwater samples and the concentration of heavy metals (As, Ba, Cd, Cu, Se, Cr, Pb, Sb, Sn and Zn) were studied by using metal and heavy metal pollution indices and were compared with international standard. Comparing results with international standards indicate that groundwater samples are containing impermissible amount of lead, so groundwater resources are unhealthy for drinking and unsuitable for agriculture.
Keywords
زمین شناسی، ژئوشیمی فسفات اسفوردی - ذخیره آهن منطقه بافق ایراان مرکزی
Geology, Geochemistry and Evolution of the Esfordi phosphate - Iran Deposit, Bafg Area, Central Iran
گرایش:زمین شناسی اقتصادی
نویسنده:Jami, Morteza
دانشگاه:
سال انتشار:2005
چکیده
کلمات کلیدی
Abstract
Esfordi is a Kiruna-type Fe–P oxide deposit in the Bafq district of Iran. It formed withina predominantly rhyolitic volcanic sequence that formed in a continental margin tectonicregime and is of Cambrian age.The gently dipping, stratabound ore body is lenticular and displays a well-developedmineralogical zonal pattern. The Fe-oxide rich core contains a central zone of massivemagnetite and a more hematitic brecciated rim. The overlying P-rich ore body containsmassive and brecciated, apatite-rich variants with accessory hematite and actinolite. A zone ofapatite-bearing veins and disseminations envelopes the Fe-oxide and P-rich zones and extendsinto overlying volcaniclastics that contain detrital magnetite ± apatite clasts. The main ore zones are surrounded by Ca-rich alteration, dominated by actinolite, extending ~100 m into the more permeable overlying volcaniclastics. Beyond this envelope is widespreaddevelopment of secondary K-feldspar.Mesoscopic and microscopic observations reveal a paragenetic sequence containing four generations of apatite. The early stage is a LREE-rich apatite 1 that occurs within the massive and brecciated magnetite core. The second generation is large and brecciated apatite 2, associated with hematite and actinolite. Both apatite 1 and 2 exhibit widespread dissolution and reprecipitation to form a LREE-poor granular apatite that is generally associated with quartz-carbonate±REE minerals. The final stage involved an overprint of LREE-poor apatite 3-carbonate-quartz-actinolite-chlorite-epidote±bastnaesite±synchesite extending into the host rocks.Fluid inclusions in apatite 1 have homogenisation temperatures of 375-425oC and indicate salinities of 14–18 wt. % NaCl. The magnetite displays low 18O of -0.1–1.7 ‰,suggesting precipitation from fluids with 18O of 7.8–9.6 ‰ at ~400oC, consistent with a magmatic source. Fluid inclusions in apatite 2 homogenise between 195–295oC with indicated salinities of 13–19 wt. % NaCl. The associated hematite displays 18O of -0.2–2.3 ‰ which would be in equilibrium with fluids having a 18O of 10.7–13.0 ‰ at ~250oC. Such enriched isotopic fluids suggest interaction of magmatic fluids with cooler saline fluids that were probably derived from the underlying carbonate-rich sequences. Fluid inclusions in apatite 3and quartz homogenise at 145–155oC and, together with a quartz 18O of 16.0–17.1 ‰, suggests precipitation from a fluid with 18O of -0.7–2.1 ‰ that is likely to have resulted from the introduction of a cooler, less saline and isotopically depleted fluid (such as sea water).The results of this study clearly indicate a significant role for fluids in the evolution of the Esfordi deposit but do not preclude a role for immiscible Fe-oxide–P-rich melts in theinitial stages of the mineralising process.
Keywords
زمین ساخت جنبا، لرزه زمین ساخت و تحلیل ساختاری سامانه گسل درونه
Active tectonics, seismotectonics and structural analysis on Dorouneh Fault System
گرایش:زمین شناسی ساختمانی و زمین ساخت
نویسنده:جوادی، حمیدرضا
دانشگاه:پژوهشکده علوم زمین
سال انتشار:1385
چکیده
سامانه گسل درونه با طول بیش از ٩٠٠ کیلومتر پس از گسل اصلی زاگرس به عنوان دومین سامانه گسلی بزرگ در ایران شناخته می شود. با توجه به قرار گیری گسل درونه در مرز بلوک های لوت، یزد و کوههای خاور ایران با پهنه مرکزی ایران، وجود آمیزه های افیولیتی در بخش هایی از طول گسل، انباشت رسوبات فیلیش گونه ائوسن در بلوک شمالی آن و کمان ماگمایی شمال گسل که در بر دارنده سنگ های آتشفشانی عهد ائوسن است، می توان وجود یک زمیندرز را در راستای گسل درونه جستجو نمود.با توجه به هندسه خمیده گسل درونه می توان آن را به سه بخش اصلی خاوری، میانی و باختری تقسیم نمود که هر بخش ویژگی های زمین ساختی، لیتو تکتونیکی و ریخت زمین ساختی خاص خود را دارد. در بخش خاوری شاخه ای از گسل جدا شده و به داخل خاک کشور افغانستان ادامه م یابدکه به عنوان شاخه افغان گسل درونه معرفی می شود. بیشتر صفحات گسلی اندازه گیری شده در هرسه بخش گسل دارای سازوکار راستالغز چپ بر، با شیب زیاد هستند، ضمن این که سازوکار های راستالغز راست بر و شیب لغز واژگون و عادی نیز در ارتباط با جنبش گسلی مشاهده می شود.مطالعات تنش صورت گرفته بر پایه سطوح گسلی اندازه گیری شده در راستای گسل نشان می دهد که: شکل است. راستای بیشینه کوتاه شدگی در بخش خاوری، (oblate) میدان تنش در هر سه بخش به صورت کلوچه ای خاور- باختر، در بخش میانی، شمال خاور- جنوب باختر و در بخش باختری شمال شمال خاور- جنوب جنوب باختر است. بر پایه موقعیت هندسی تنش های اصلی به دست آمده و با در نظر گرفتن فرضیه آندرسون سازوکارهای محتمل در هر بخش بیان شده است.ترافشارش و تراکشش منطقه ای در طول سامانه گسل درونه سبب شکل گیری ساختار های متنوعی شده است.هندسه هم پوشان گسل، خم های راست پله و جنبش راستالغز چپ بر گسل درونه سبب ایجاد ترافشارش منطقه ای در طول آن و شکل گیری چین خوردگی های جوان در نهشته های نئوژن شده است. این چین خوردگی ها طی دو سازوکار متفاوت به وجود آمده اند: دسته نخست طاقدیس های شکل گرفته در خم راست پله (خم که در نتیجه هم پوشانی شاخه های (pressure ridges) گرفتاری) سامانه گسل درونه و دوم پشته های فشاری موازی سامانه گسل درونه تشکیل شده اند. ضمن اینکه در نواحی خم چپ پله گسل، جنبش راستالغز چپ بر، موجب ایجاد و توسعه حوضه های جدایشی- کششی در طول آن شده است.تعیین نرخ لغزش زمین شناسی در بخش میانی گسل درونه بین شهرستان های تربت حیدریه تا خلیل آباد انجام پذیرفت این برآوردها بر پایه بازسازی الگوی آبراهه ها، پادگانه های آبرفتی و مخروط افکنه های بریده شده و نیز ۱/ سن نسبی نهشته های پلیستوسن صورت گرفته است. بر این اساس بیشینه نرخ لغزش افقی در طول گسل از ۵ میلیمتر بر سال در قطعه شمال خاور کاشمر تا ۴ میلیمتر بر سال در قطعه شادمهر تغییر می نماید.جابه جایی رشته قنات های شمالی- جنوبی در محل تقاطع با گسل و مشاهده شواهد گیختگی سطحی همراه با رویداد زمین لرزه های قدیمی به عنوان جوانترین شواهد جنبش گسل در کنار عواملی چون شکل گیری چندین بریدگی و جابه جایی ،(pediments) نسل بادزن های آبرفتی، ایجاد سامانه پادگانه های آبرفتی، سطوح فرسایشی آبراهه ها، بادزنها و پادگانه های آبرفتی به سبب جنبش گسل، نماینده فعالیت زیاد گسل در عهد حاضر است. اما ث تعداد کم زمین لرزه های بزرگ در راستای آن به احتمال به سبب عملکرد خزش در طول گسل و یا طولانی بودن دوره بازگشت زمین لرزه های ناشی جنبش این گسل است.وجود شواهد متعدد در زمین ساخت کلی فلات ایران و در راستای گسل درونه نشان دهنده تغییر سوی حرکت گسل از زمان نئوژن به بعد می باشد. به گونه ای که در زمان پیش از نئوژن جنبش گسل درونه به صورت راستالغز راست بر بوده است که اینک با تغییر رژیم تنش های اصلی در ایران آن این جنبش با سازوکار چیره راستالغز چپ بر دنبال می شود.
کلمات کلیدی
Abstract
Keywords
تحلیل ساختاری گسل جنوب مشهد - چناران
گرایش:زمین شناسی ساختمانی و زمین ساخت
نویسنده:ایزدی جاجرم، زهرا
دانشگاه:دانشگاه صنعتی شاهرود
سال انتشار:1395
چکیده
محدوده موردمطالعه حد میان رشته کوههای بینالود و دشت مشهد، در مرز سنگهای اولترابازیک، اسپیلیتها و سنگهای دگرگونی متعلق به پالئوزوئیک با رسوبات آبرفتی کواترنری دشت مشهد، قرارگرفته است. در این محدوده سنگهای دگرگونی، افیولیتها، سنگهای معادل سازند لار و رسوبات کواترنری تحت تأثیر حرکات سامانه گسلی جنوب مشهد- چناران به طول 150 کیلومتر قرارگرفته است. نتایج بهدستآمده از بررسی وضعیت میدان تنش، با استفاده از ساختارهای موجود در منطقه و تحلیل لغزش گسلها با استفاده از نرمافزار Win-Tensor ، نشان میدهد که موقعیت محور تنش ماکزیمم ) σ1 )
در محدوده مطالعاتی شمالشرق-جنوبغرب بهدستآمده است. با تحلیل تنش دیرین بر روی گسل جنوب مشهد- چناران و با توجه به جهت حداکثر تنش فشارشی ) σ1 ( و همچین تحلیل خش لغزهای سطوح گسلی گسل جنوب مشهد-چناران دارای روند شمالغرب-جنوب شرق و سازوکار امتدادلغزراست بر باکمی مؤلفه معکوس با شیب به سمت شمال شمال شرق تشخیص داده شده است.
مؤلفه ی معکوس در این گسل بیان کننده سیستم فشارش در محدوده موردمطالعه است. با توجه به شواهد صحرایی و نوزمین ساختی در مخروط افکنه ها، قطع شدگی و جابجایی آبراههها فعالیت گسل و حرکت آن به صورت راستبر تائید شد.
درنهایت پیشنهاد گردید نام این گسل به سامانه گسلی جنوب مشهد- چناران تغییر بیابد.
کلمات کلیدی
رشته کوههای بینالود، گسل مشهد-چناران، تحلیل سازوکار، تعیین تنش
Abstract
Keywords
پترولوژی سنگ های بازالتی منطقه راتوک (جنوب گزیک، شرق استان خراسان جنوبی)
Petrology of basaltic rocks of Ratuk area (South of Gazik, east of southern Khorasan province)
گرایش:پترولوژی
نویسنده:واحدی طبس، زهرا
دانشگاه:دانشگاه بیرجند
سال انتشار:1393
چکیده
کلمات کلیدی
Abstract
Keywords
زمین شناسی، ژئوشیمی و پترولوژی شرق ارغش (نیشابور)
گرایش:زمین شناسی اقتصادی
نویسنده:غلامی، نرگس
دانشگاه:دانشگاه فردوسی مشهد
سال انتشار:1388
چکیده
کلمات کلیدی
Abstract
Keywords
پترولوژی مجموعه افیولیت راتوک (جنوب گزیک، شرق استان خراسان جنوبی)
Petrology of the Ratuk ophiolitic complex (South of Gazik, east of southern Khorasan province)
گرایش:پترولوژی
نویسنده:رحیمی نژاد، زهره
دانشگاه:دانشگاه بیرجند
سال انتشار:1393
چکیده
کلمات کلیدی
Abstract
Keywords
تحلیل ساختاری تفصیلی چین خوردگی و گسلش در شمال مشهد
Detailed Structural Analysis of Folding and Faulting in North of Mashhad
گرایش:زمین شناسی ساختمانی و زمین ساخت
نویسنده:خلیل طرقبه، رائفه
دانشگاه:دانشگاه شاهرود
سال انتشار:1394
چکیده
کلمات کلیدی
Abstract
Keywords
الگوی دگرریختی برخوردی حاصل از برهم کنش ساختارهای متقاطع در شمال پهنه ی لوت
The pattern of deformation generated by interaction of Cross structures in the North of the Lut area
گرایش:زمین شناسی ساختمانی و زمین ساخت
نویسنده:نعیمی قصابیان، ناصر
دانشگاه:دانشگاه بیرجند
سال انتشار:1395
چکیده
شمال پهنه ی لوت، نمونه ای بارز از تصادم برخوردی حاصل از قطعات قاره ای سیمرین با حاشیه ی اورازیا در طی بسته شدن اقیانوس تتیس کهن است که به عنوان تصادم درون قاره ای حاصل از برهم کنش ساختارهای متقاطع شمالی جنوبی و خاوری – باختری پس از سنوزوئیک پسین مطرح میباشد و نقش کلیدی در انتقال همگرایی و توزیع واتنش حاصل از ادامه ی همگرایی لیتوسفر قاره ای عربستان اورازیا به دیگر اقلیمهای شمالی فلات ایران دارد. به منظور بررسی و تعیین الگوی دگرریختی و واتنش در شمال پهنه ی لوت، در این رساله مطالعات جامعی از جمله بررسی هندسه و کینماتیک گسلها و چینها، مطالعات زمین پیمایش ، مطالعات زمین مغناطیس هوایی، ریخت زمینساخت، نو زمین-ساخت، لرزه زمینساخت و نیز تعیین میدانهای تنش دیرینه و نوزمین ساختی صورت گرفته است.بر اساس، تمرکز آمیزه های افیولیتی و سوپرا افیولیتی در شمال و وجود کمان ماگمایی به سن ائوسن میانی فوقانی با ماهیت –کالکوآلکالن در جنوب گسل ریوش تکنار، میتوان به مرز شمالی پهنه ی لوت و وجود زمین درز در راستای این گسل پی برد. درجه ی همگرایی (R) 8(، در بخش میانی / بر اساس جهت یابی محور چین ها نسبت به امتداد گسلها در بخش خاوری) 830( میباشد که به ترتیب نشان دهنده ی رژیم زمین ساختی به شدت همگرا ، راستالغز / 0/77 ( و در بخش خاوری شمال لوت ) 64 (با مولفه ی همگرایی متوسط و راستالغز با مولفه ی کوچک همگرایی میباشد.تجزیه و تحلیل کینماتیکی گسلها و چینها ، تغییرات زمانی و مکانی تدریجی را در میدان تنش از شمال باختر ) ْ ( 320 به شمال خاور ) ْ (037 7 میلیون سال) 5 تا ۱۱ میلیون سال( نشان میدهد. این تغییر میدان، توسط تنش /5±2/ در طی بازه ی زمانی 5امروزی ) ْ (037 حاصل از وارونسازی سازوکار ژرفی زمین لرزه ها و نیز میدان واتنش امروزی حاصل از مطالعات ژئودتیک و تغییر محور چین خوردگیها ی اواخر سنوزوئیک تائید میشود.بر اساس ویژگیهای هندسی، کینماتیکی، ریخت شناسی و سازوکار، گسل درونه به سه تکه گسل خاوری ، میانی ، باختری قابل تقسیم می باشد به طوریکه از باختر به خاور، کاهش مولفه ی راستالغز و بر عکس افزایش مولفه ی راندگی را داریم.بیشینه تنش افقی ْ ,037±7 مهم ترین عامل دگرریختی نوزمینساختی پس از سنوزوئیک پسین در منطقه میباشد . بخشی ازدگرریختی به صورت بیلرزه و یا خزش، صرف چین خوردگی و تشکیل چینهای جدایشی در واحدهای ستبر لایه ی تبخیری در شمال پهنه ی لوت میشود.تقسیم لغزش، چرخش محلی بلوکها حول محور قائم و تمرکز دگرریختی اطراف حاشیه ی بلوکهای برخوردی از مهمترین الگوهای دگرریختی و واتنش در شمال پهنه ی لوت میباشد به طوریکه در بخش خاوری شمال لوت، چرخش و ستبرشدگی پوسته عمود بر روند بیشینه تنش افقی، در بخش میانی، تقسیم لغزش و ستبرشدگی و در بخش باختری، چرخش و تقسیم لغزش سهم به سزایی در الگوی دگرریختی در شمال پهنه ی لوت دارد.
کلمات کلیدی
شمال پهنه ی لوت، ساختارهای متقاطع، خطر زمینلرزه، پارامترهای واتنش، میدان تنش دیرینه و نوزمین- ساختی، میدان واتنش ژئودتیک.
Abstract
Keywords
بررسی ژئومورفولوژی حوضه آبریز دشت کاشمر با تأکید بر نشست زمین
گرایش:ژئومورفولوژی
نویسنده:فروغ محمودی غزنوی
دانشگاه:دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
سال انتشار:1389
چکیده
محدوده مطالعاتی کاشمر در حوضه آبریز رودخانه ششطراز و در استان خراسان رضوی واقع شده است. در تحقیق حاضر ابتدا اختصاصات طبیعی حوضه مطالعه می گردد. اقلیم منطقه بر مبنای طبقه بندی اقلیمی آمبرژه خشک و گرم است. متوسط بارش سالانه 6/190 و پتانسیل تبخیر و تعرق سالانه 1701 میلیمتر می باشد. این منطقه از دیدگاه زمین شناسی جزئی از ایالت ساختاری ایران مرکزی است. لیتولوژی در قسمت های شمالی از سنگ های آذرین و در ارتفاعات جنوبی از مارن های قرمز رنگ و گچی نئوژن تشکیل یافته و سطح دشت از رسوبات آبرفتی کواترنر پوشیده شده است. از لحاظ آبهای سطحی مهمترین رودخانه فصلی ششطراز است که تغذیه آبخانه را به عهده دارد. براساس نتایج حاصل از مطالعات آبهای زیرزمینی، عمق سطح آب زیرزمینی از 70 متر در حوالی کاشمر به 110 متر در اطراف ایرج آباد می رسد. حداکثر تراز سطح آب زیرزمینی در شرق حدود 1060 متر و در جنوب غربی 860 متر است. نتایج اندازه گیری سطح آب زیرزمینی در دشت، نشاندهنده افت سطح تراز آب می باشد با توجه به هیدروگراف آبخانه متوسط افت سالانه 92/0 متر می باشد. مطالعات خاک شناسی وجود 9 تیپ اصلی و یک تیپ اراضی متفرقه را نشان می دهد. فراوان ترین گروه خاک ها لیتیک لپتوسل و رگوسل بامساحتی حدود 780,000 هکتار می باشد. پس از بررسی ویژگی های محیطی، مطالعه ژئومورفولوژی منطقه از طریق بازدیدهای میدانی و استفاده از تصاویر ماهواره ای صورت می پذیرد. پدیده های ژئومورفولوژیکی مهم در منطقه پدیمنت، مخروط های افکنه، تراس های رودخانه ای و گسل درونه می باشد. اهمیت مطالعه مخروط های افکنه به دلیل وجود منابع آب و خاک است. بررسی ساختمان مخروط های افکنه قدیمی در مقاطع طولی و عرضی رودخانه ششطراز بیانگر آن است که بافت آبرفت در نزدیکی کوهستان درشت دانه و در پایین دست ریزدانه می باشد. به دلیل عملکرد گسل فعال درونه، ضخامت آبرفت ها در شمال گسل 30 متر و در جنوب آن به بیش از 150 متر می رسد. بعد از بررسی عوامل محیطی و پدیده های ژئومورفیک، پدیده نشست زمین مطرح می گردد. با تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از مطالعات پیشین می توان اظهار داشت که بروز این پدیده عمدتاً مرتبط با پمپاژ بی رویه آب و تراکم آبخانه می باشد. میزان نشست با استفاده از روش InSAR حدود 15 سانتیمتر در سال برآورد شده است و شکاف های حاصل از آن در قسمت های غرب و جنوب منطقه مشاهده می گردد.
کلمات کلیدی
آب و هوا، هیدروگراف، ژئومورفولوژی، گسل درونه، مخروط افکنه، تحکیم و تراکم، تصاویر ماهواره ای، روش INSAR، نشست زمین